{1/darkheart}

Dark heart :  {1/darkheart}

نویسنده: Kian_sense

اه لعنتی یروز دیگه مثل بقیه روزا.....
فکر کنم باید خودم رو معرفی کنم
اسم من کاترینا-میزو هست و خب هیچ دوستی ندارم یا شاید بگم میتونم داشته باشم ولی خب 
دلم نمیخواد دوباره اون اتفاق قبلی بیوفت........
...................................................................................
شروع داستان.قلب تاریک/۱
(از زبان کاترینا)
الارم ساعت زنگ میخورد
لعنتی یعنی باید از خوابم بگذرم؟
تف توش
کاش میشد همیشه خوابید
صبح شده بود و باید حاضر میشدم برم مدرسه
رفتم دست و صورتم رو شستم و لباسم رو پوشیدم و نگاهی به پنجره انداختم
هوا ابری و خیلی خوب بود
پس یعنی قراره بارون بیاد:ولی هیچی بارون و بوی بارون نمیشه
همینطور که حاضر شدم 
داشتم تو خیابون قدم میزدم در راه مدرسه
وقتی میدیدم بچه ها با هم دیگه به مدرسه میرن و خیلی صمیمی هستن بدم میومد نمیدونم چرا
ولی دوستی همش الکیه بلخره که همشون میرن..
همینطور که داشتم راه میرفتم به سمت مدرسه و فکر مبکردم
یهو دیدم یکی داره صدام میکنه
-کاترینا-چان(به معنا کاترینا جان)
خوبی؟؟؟
+ها چی
-دارم ازونموقع صدات میکنم
این برگه مال توعه از تو کیفت افتاد
+اهاممنون
-عااام کاترینا-چان
-بله؟
نمیایی باهم بریم مدرسه؟
+نه ممنون تنهایی راحت ترم
-هرجور راحتی پس تو مدرسه میبینمت
-بچه ها نیومد
-خیلی خنگی لیلی شنیدم این دختره روان....
(و رفتنن)
از همشون متنفرم..همشون....
نمیفهمم واقع گناه من تو این زندگی چیه
دیگه عادت کردم به این وضع
همینطوری به خودم گفتم و به سمت مدرسه راه
افتادم...
(چند ساعت بعد)
کلاس امروز هم بلخره تموم شد
ولی امتحانا ترم داره شروع میشه هوف
از کلاس که رفتم بیرون دیدم بارون داره میبره
الحق که بارون بهترین چیزیه خدا خلق کرده:)
همینطور که از در مدرسه خارج شدم
و به شهر و دانش اموزایی که با دوستاشون و ادمایی که به قول خودشون
عاشق همن نگاه میکردم
نه اینکه تا اخر ادامه داره رابطشون هع
لعنتی خیس شدم چتر هم ندارم
پس سعی میکردم تند تر قدم بردارم برسم خونه
خیابون بوی بارون مبداد
همینطور که قدم میزدم
به زندگی نکبتی و گذشتم فکر میکردم
یهو صدایی شنیدم
(ک....م...ک)
نگاهی به دور و برم کردم و دیدم کسی نیست
خب به من چه اصلا
حتما خیالاتی شدم
ادامه دادم به راهم
که دوباره اون صدا......

ادامه دارد...
مرسی این متن خوندید قراره خفن شه داستانمون:)
نظرتون برام با ارزشه.

دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.