به مقصد مرگ... : مقدمه کوتاه

نویسنده: NegarMojiri

سلام دوستان. چند وقتیه که درگیر نوشتن سه‌گانمم و وقت برای نوشتن داستان کوتاه نداشتم. بعد از چندماه به لطف خوابی که دیشب دیدم، مجبور شدم یه داستان کوتاه بنویسم. شاید بعد از خوندن این داستان-اگه داستان قبلیمو هم خونده باشین-به این فکر کنین که چرا همه داستانای من به یه موضوع مربوط می‌شن؛ مرگ!
راستش دلیلش اینه که خیلی بهش فکر می‌کنم و برام پدیده جالبیه. چند وقتی هم می‌شه که مغزم توسط افکاری که حتی نمی‌تونم وصفشون کنم، درحال سوراخ شدنه! دیشب درحالی که داشتم درباره مرگ فکر و خیالبافی می‌کردم خوابم برد. وقتی صبح بیدار شدم، نیم ساعت تموم توی تختم نشسته بودم و بهت‌زده به خوابی که دیده بودم فکر می‌کردم. تصمیم گرفتم که تا از یادم نرفته، بسط و پر و بالش بدم و تبدیلش کنم به یه داستان کوتاه.
امیدوارم دوست داشته باشین.
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.