دیکتاتور : عنوان

نویسنده: 2401Manihn

فصل۱:ویروس کش
دیکتاتور با لباس رسمی روبروی نخست وزیر نشسته بود و با او درباره حمله به همسایه های شرقی صحبت میکرد ناگهان وزیر اطلاعات وارد شد و گفت:زنده باد عزیز(لقب دیکتاتور)
دیکتاتور هم گفت:ذرت پرت کن!
-قربان،با عرض پوزش و سوزش کامپیوتر هامون هک شد اطلاعاتمون سر خورد رفت!
دیکتاتور رو به نخست وزیر کرد و گفت:چرا؟
-قربان آخه اون ویروس کش هایی دستور دادین ارزون بسازن فقط میشه باهاش سبزی ضد عفونی کرد.
دیکتاتور آنقدر عصبانی شد که هرچی از دهنش در می‌آمد گفت:دوشاخه های کامپیوتر تو دماغتون،گلنگدن تو پشتتون بی مصرفا!
سرباز گشتی از سرباز نگهبان پرسید:باز کی از درخت پرتقال رهبر سیب چیده؟
سرباز ها معمولا از این اصطلاح به منظور چرا رهبر عصبانی شده استفاده میکردند.
همچنان صدای پیشوا می‌آمد و بلند تر میشد
-اگزوز هواپیما تو جشمتون،فلش ها هم تو گوشتون،صفحه کلید تو حلقتون،زدین به رایت لفت دراومد،الستون و ولستون همه گمشین قبرستون،همتون مثل چس فیلین!


دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.