قرمز : مقدمه 

نویسنده: sir_mohammad

همیشه دوست داشتم یک داستان جاسوسی / معمایی بنویسم اما نمیدونستم در چه برهه ی تاریخی میتونم داستان پیش ببرم . اگر خیلی به عقب برمیگشتم تقریبا زمان پادشاهان یک جاهایی واقعا ادامه دادن سخت میشد . چون در گذشته عملا جاسوسی به معنای امروزی وجود نداشت . اگر هم چیزی وجود داشت در حد بررسی و شناسایی بود چون در گذشته ارتش ها رو در رو هم قرار میگرفتند . اگر به آینده میرفتم پیش بردن داستان نیازمند تخیل خیلی خیلی قوی بود که برای اولین داستان جاسوسی لقمه ی بزرگی بود . پس به این نتیجه رسیدن یک برهه ی تاریخی بین این دو را انتخاب کنم و نهایتا رسیدم به جنگ سرد . درگیری دو قدرت بزرگ آن زمان اما نه با موشک و تانک و غیره . بلکه با فرستادن مامور به دل سازمان های دشمن و انجام عملیات های خرابکارانه در آنها . به معنای واقعی کلمه درگیری جاسوسان .
و آخرین نکته اینکه سعی کردم تا جایی که میتونم از اسامی حقیقی استفاده کنم تا داستان به واقعیت نزدیک تر باشه . امیدوارم لذت ببرید :)

دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.