سرخ همرنگ اشک ، همرنگ خاطرات

سرخ همرنگ اشک ، همرنگ خاطرات

Muhi نویسنده : Muhi تمام شده

داستان های مشابه

یک روایت تمثیلی-عرفانی با درون‌مایه‌های مذهبی، فلسفی و ...

هیچکس نباید وارد آن جنگل بشود! هیچکس!

صبر و تحمّل و خوش بینی زنی در زندگی

پشت پیانوی کلاسیک قهوه ای رنگ کافه مینشیند ، آوازی را سر میدهد ، چشمانش را میبندد و به رود خانه ، مادرش ، پدرش و پیک نیک کوچکشان می اندیشد به سنگ هایی که توسط دختر کوچکی با گُل سرِ صورتی در رودخانه پرتاب میشوند و هر دفعه صدای بلند تری دارند .
آه شهر من که اکنون غریبه ای
ژانرها: داستان تاریخی / داستان کوتاه / درام
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.