کافه سیاهو

کافه سیاهو

darushisaac نویسنده : darushisaac در حال تایپ

داستان های مشابه

در مورد مردی هست پول ندارد و ...

درمورد دختری که روابط اجتماعی خوبی نداشت و زندگی شبانه داشت ...

این حقیقت نداشت. ما هر چیزی که می خواستیم، داشتیم. خانه کوچکی ...

دلتنگی های یک مهاجر که در اوج دلتنگی تابلو یک کافه که شباهت اسمی با یک روستای نزدیک محل زادگاهش دارد و باعث میشود تصور کند همشهری در آنجا هست که میتواند با همان لهجه حرف بزند و بخاطر همین برداشت به اون کافه میرود و ادامه داستان
ژانرها: داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.