جانکوگ و تهیونگ عاشق همن ولی تهیونگ خودکشی میکنه و کوک افسرده ...
به خودم امدم انگار تویی در من بود تمامم وقف چشمان مستش گویی ...
عموی سپهر یک نقاش حرفیه ای هست که نیازمند یک دستیار است ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.