باز هم دلتنگی و عذاب های شبانه...این شروع یک داستان عاشقانه ...
+مداد تراشم خرابه... -به من چه؟ +تو سرپرستمی! -مگه میخواستم؟ ...
چیزی را از تو گرفته اند ولی نمیتوانی آن را پس بگیری... غرورت ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.