گاهی عصبانی هستم چون تو نیستی و من بی تو تنهایم...
قرنطیهای خشک و خالی... خیابانی سرد و ذهنی بازمانده در میانهی ...
زندگی منم مثل هر نوجوون دیگه حوصله سر بره نه میدونم چی میخوام..نه ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.