دلنوشته

دلنوشته

sanazgolami46 نویسنده : sanazgolami46 تمام شده

داستان های مشابه

زهره خوشحال بود،اما نه به خاطر یک لقمه نون و پنیر و ده هزار ...

...کوچیک بودم. خیلییی کوچیک! اونقدری که هر حرفی مامانم بهم ...

حس غریبی دارد؛ اینکه آن طور دیوانه وار دلرحم باشی و در عین ...

نفس کشیدن که زندگی کردن نیست))) این متن حتمابرای همه اتفاق افتاده .ممنون ازحمایتتون??
ژانرها: واقع‌گرایی
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.