او دقیقا کنارم نشسته بود..با یک لیوان قهوه در دستانش.. و من ...
داستان واقعی الهه سرگذشت دختری پر از احساسات ناب و پاک ...
سرد نگاش میکنم شروع میکنه به حرف زدن - ماکاری باهم نکردیم ...
فصلی تاکنون اضافه نشده است.
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.