توریمور : فصل۴ ناتاوار کی میاد؟

نویسنده: www_Nobaghi

۱۵ سال از اتفاق اون شب ترسناک میگذشت و حالا توریمور پانزده ساله و سوزیتو بیست و هفت ساله شده بود.دوسالی میشد که دایی سورتما به دلیل یک مریضی شدید مرده بود.
سوزیتو همیشه از دور چوب هارو بجای توریمور کنترل میکرد و این اتفاق بیشتر زمانی رخ می‌داد که توریمور امتحان چوبیتو داشت.
توریمور هرروز صبح به مدرسه میرفت و سوزیتو هم در خانه مشغول خواندن درس مجسمه سازی برای آزمون نهایی میشد.
امروز صبح هم دوباره مثل همیشه توریمور به مدرسه رفت.هوا ابری بود و باران نم نم به سقف کلاس میخورد.
حال توریمور امروز خوب بود چون دوباره قرار بود استاد وارفوری دبیر پر انرژی درس تاریخ به کلاس بیاد.آقای وار فوری دوباره باصدای بلند شروع به درس دادن کرد:
_سلام بچه ها!خسته که نیستید؟! امروز میخوام راجع به مردی براتون حرف بزنم که ۳۰ سال پیش ظاهر شد.این مرد بزرگ هر سی سال یکبار ظاهر میشه و به مردم کمک میکنه و دوباره پس از مدتی ناپدید میشه.این مرد ناتاوار نام داره.هروقت او ظاهر میشه درخت پیر اونو رئیس همه چوبیتو باز ها اعلام میکنه.
آقای وارفوری سرفه ای کرد و دوباره ادامه داد:
_ بچه ها امکان داره که امسال ناتاوار دوباره ظاهر بشه و اسیران ما رو از دست گدازیش ها نجات بده.
توریمور تمام روز فکر این بود که ای کاش ناتاوار دوباره ظاهر بشه و کمکش کنه تا مادر پدرشو ببینه.با اینکه توریمور تاحالا پدر مادرشو ندیده بود و هیچ حسی نسبت به اونا نداشت آرزو داشت حتی یکبار هم که شده اونارو ببینه.

پایان فصل ۴ 

اگه از داستانم تا اینجا راضی بودین لطفا نظر بدین تا من با اشتیاق بیشتری فصل بعدی رو بنویسم.
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.