متن خود را بنویسید .
پارت 7
آماده شدم و کیف و برداشتم و رفتم
کفش پوشیدم
مادر : یادت نره مواظب شین هو باش
سوهو : خدانگهدار
رفتم و درو محکم بستم
دیدم ک هنوز شماره دیشبی بهم زنگ نزده
بهش زنگ زدم
اینبار هم رفت رو پیغام گیر
نگا ب ساعت کردم ساعت 6:50 دقیقه بود
دویدم و تا رسیدم جلو در مدرسه رفتم داخل و رفتم تو کلاس نشستم و سرم و گذاشتم رو نیمکت
احساس کردم یکی کنارم نشست
سرم و بالا گرفتم
اون عوضی بود
شین هو :چطوری داداش نا تنی
سوهو : مطمئنا تو بهتری
شین هو : از اون پیر زن میر مرد چ خبر
سوهو : مردتیکع ی بار دیه بهشون بگو پیرزن پیرم تا بزنم لت و پارَت کنم
شین هو : ها باشه باشه منو نزن
سوهو : برو گمشو وقتی فکر میکنم ک تو بخواهی برادرم باشی میخام بالا بیارم و اون. زن و مرد بخبخت ک ب فکر توهن و میگن من مواظبت باشم
بلند شد و رف
دوباره سرم و گذاشتم رو نیمکت
یکی دیگه رو احساس کردم ک کنارمه
سوهو :بلند شو برو گمشو هر کی هستی
بدون حرفی خواست بلند شه ک سرم و بالا گرفتم و دیدم ک کِی بود دستش و گرفتم و گفتم
سوهو : کِی بشین
کِی: مگه خودت نگفتی برو گمشو
سوهو : من گو خوردم بیا بشین فک کردم یکی دیه ای
نشست
سوهو : جونم کارم داشتی
ی برگه. کوچولو
ها این همون برگه ی بود ک بهش دادم
کِی : گوشیت و بده
گوشی و در آوردم و بهش دادم
چیکار میکنه
گوشی رو گذاشت رو میز و رفت
نگاهی ب گوشی کردم دیدم شمارش و زده بود
بلند شدم و گوشی رو گرفتم بالا با داد و خوشحالی گفتم
سوهو : تو همیشه خیارشور شانس اعظم منی
همه بهم خیره شده بودن
حتی کِی و اون عوضی
نشستم
زنگ خورد
معلم اومد داخل
معلم : سلام
بچه ها : سلامم
معلم : امیدوارم حالتون خوب باشه و درس رو شروع میکنم خب بچه ها این درس در مورد شیاطین و شیطان هست بلندتون میکنم باید جواب بدین خب خب کی رو بلند کنمممم،
سوهو و ، کِی ، بلند شین
بلند شدم
معلم : خب سوهو شیطان کارش چیه و کِی شیطان چرا ب آدم ها سجده نکرد و ب جهنم رفت
سوهو : شیطان کارش ظلم و بد کاری و آدم های ک گناه دارند در جهنم او میروند و میسوزند و اگه شیطان انتخاب کند ک آن ها را نسوزد در این دنیا جن میشوند و بعضی از آدم ها تبدیل ب روح میشوند و تا آخر در یک جا زندانی میشوند .
معلم : سوهو مثل همیشه عالی بودی
سوهو : ممنون
معلم : خب حالا نوبت کِی
کِی : خب از اونجایی که شیطان هم روزی فرشته بوده شیطان عاشق کسی بوده و اون رو یکی ازش گرفته ولی این دونفر یعنی شیطان و اون شخص عاشق هم بودند و بعد از ازدواج اون شخص در چند ماه دیه میمیره و هوا و زمین ب شکل اون شخص در میان و شیطان برای همین ب آدم سجده نکرد و از اون بالایی اطاعت نکرد .
معلم با عصبی داد زد
معلم : سوهو درس نخوندی شیطان کجا برای همچین چیزی چرتی سجده نکرد شیطان بخاطر اینکه خیلی بد و پلید بود ب آدم سجده نکرد
کِی :ن اگه دلیل واقعی اینو بفهمی در مورد شیطان همچین فکر چرتی نمیکنی
معلم : برو بیرون
کِی بدون حرفی کیفش و برداشت و رف
من بدون کِی چیکار کنم
منم میرم منم میرم پیشش منم ولش نمیکنم
ی فکری ب سرم زد
سوهو : معلم حالم خوب نیست میتونم برم بیرون
معلم میخاست حرف بزنه ک زنگ خورد
معلم : خب بچه ها خسته نباشید امروز هم بخاطر چند دلیل زود زنگ خورد
سری دویدم ک برم دنبال کِی
نیستش
نیستش
کجاست این بچه
همینطور ک نگاه میکردم
ی صدایی اومد
رفتم سمت صدا
شین هو با چند تا از رفیقاش اومده بود
نگا کردم دیدم کِی نشسته
یکم گوش دادم
شین هو : هوی پسر تو مگه اسکلی چیزی هستی
کِی جوابی نداد
شین هو : هی عوضی با توهم
کِی : ب تو ربطی ندارع
شین هو : هی پیر کوچولو تو پسر بابا تی یا مامانت
دیگه اون جنده داشت زیاد گو میخرد و رفتم جلو و بلند گفتم ...