ما مال هم هستیم : ما مال هم هستیم 

نویسنده: mhasti226

متن خود را بنویسید . 
پارت 7
آماده شدم و کیف و برداشتم و رفتم 
کفش پوشیدم 
مادر : یادت نره مواظب شین هو باش 
سوهو : خدانگهدار
رفتم و درو محکم بستم 
دیدم ک هنوز شماره دیشبی بهم زنگ نزده 
بهش زنگ زدم
 اینبار هم رفت رو پیغام گیر
نگا ب ساعت کردم ساعت 6:50 دقیقه بود 
دویدم و تا رسیدم جلو در مدرسه رفتم داخل و رفتم تو کلاس نشستم و سرم و گذاشتم رو نیمکت 
احساس کردم یکی کنارم نشست 
سرم و بالا گرفتم 
اون عوضی بود 
شین هو :چطوری داداش نا تنی 
سوهو : مطمئنا تو بهتری 
شین هو : از اون پیر زن میر مرد چ خبر 
سوهو : مردتیکع ی بار دیه بهشون بگو پیرزن پیرم تا بزنم لت و پارَت کنم 
شین هو : ها باشه باشه منو نزن 
سوهو : برو گمشو وقتی فکر میکنم ک تو بخواهی برادرم باشی میخام بالا بیارم و اون. زن و مرد بخبخت ک ب فکر توهن و میگن من مواظبت باشم
بلند شد و رف 
دوباره سرم و گذاشتم رو نیمکت 
یکی دیگه رو احساس کردم ک کنارمه
سوهو :بلند شو برو گمشو هر کی هستی 
بدون حرفی خواست بلند شه ک سرم و بالا گرفتم و دیدم ک کِی بود دستش و گرفتم و گفتم 
سوهو : کِی بشین 
کِی: مگه خودت نگفتی برو گمشو 
سوهو : من گو خوردم بیا بشین فک کردم یکی دیه ای 
نشست
سوهو : جونم کارم داشتی 
ی برگه. کوچولو 
ها این همون برگه ی بود ک بهش دادم 
کِی : گوشیت و بده
گوشی و در آوردم و بهش دادم 
چیکار می‌کنه 
گوشی رو گذاشت رو میز و رفت 
نگاهی ب گوشی کردم دیدم شمارش و زده بود 
بلند شدم و گوشی رو گرفتم بالا با داد و خوشحالی گفتم 
سوهو : تو همیشه خیارشور شانس اعظم منی 
همه بهم خیره شده بودن 
حتی کِی و اون عوضی 
نشستم 
زنگ خورد 
معلم اومد داخل 
معلم : سلام 
بچه ها : سلامم
معلم : امیدوارم حالتون خوب باشه و درس رو شروع میکنم خب بچه ها این درس در مورد شیاطین و شیطان هست بلندتون میکنم باید جواب بدین خب خب کی رو بلند کنمممم،
سوهو و ، کِی ، بلند شین 
بلند شدم 
معلم : خب سوهو شیطان کارش چیه و کِی شیطان چرا ب آدم ها سجده نکرد و ب جهنم رفت
سوهو : شیطان کارش ظلم و بد کاری و آدم های ک گناه دارند در جهنم او میروند و میسوزند و اگه شیطان انتخاب کند ک آن ها را نسوزد در این دنیا جن می‌شوند و بعضی از آدم ها تبدیل ب روح میشوند و تا آخر در یک جا زندانی میشوند .
معلم : سوهو مثل همیشه عالی بودی 
سوهو : ممنون 
معلم : خب حالا نوبت کِی 
کِی : خب از اونجایی که شیطان هم روزی فرشته بوده شیطان عاشق کسی بوده و اون رو یکی ازش گرفته ولی این دونفر یعنی شیطان و اون شخص عاشق هم بودند و بعد از ازدواج اون شخص در چند ماه دیه میمیره و هوا و زمین ب شکل اون شخص در میان و شیطان برای همین ب آدم سجده نکرد و از اون بالایی اطاعت نکرد .
معلم با عصبی داد زد
معلم : سوهو درس نخوندی شیطان کجا برای همچین چیزی چرتی سجده نکرد شیطان بخاطر اینکه خیلی بد و پلید بود ب آدم سجده نکرد 
کِی :ن اگه دلیل واقعی اینو بفهمی در مورد شیطان همچین فکر چرتی نمیکنی 
معلم : برو بیرون 
کِی بدون حرفی کیفش و برداشت و رف 
من بدون کِی چیکار کنم 
منم میرم منم میرم پیشش منم ولش نمیکنم 
ی فکری ب سرم زد 
سوهو : معلم حالم خوب نیست میتونم برم بیرون 
معلم میخاست حرف بزنه ک زنگ خورد 
معلم : خب بچه ها خسته نباشید امروز هم بخاطر چند دلیل زود زنگ خورد 
سری دویدم ک برم دنبال کِی 
نیستش 
نیستش 
کجاست این بچه 
همینطور ک نگاه میکردم 
ی صدایی اومد
رفتم سمت صدا 
شین هو با چند تا از رفیقاش اومده بود 
نگا کردم دیدم کِی نشسته 
یکم گوش دادم 
شین هو : هوی پسر تو مگه اسکلی چیزی هستی 
کِی جوابی نداد 
شین هو : هی عوضی با توهم 
کِی : ب تو ربطی ندارع
شین هو : هی پیر کوچولو تو پسر بابا تی یا مامانت 
دیگه اون جنده داشت زیاد گو می‌خرد و رفتم جلو و بلند گفتم ...

دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.