عشق بی رحم

عشق بی رحم

bdvdbdvnvjf نویسنده : bdvdbdvnvjf تمام شده

داستان های مشابه

دکتر هنری جونز تصمیم گرفت روی آن پسران دوقلو آزمایشی عجیب ...

ساعت دوازده شب زمانی که قتل های نیمه شب اتفاق می‌افتد... ...

ته تغاری دختر حاج فتاح سر اتفاق های سرگردون و معمایی که براش ...

رمان عشق بی رحم

شب عروسی مرینت و آدرین
مرینت دوست نداشت با آدرین ازدواج کنه ولی آدرین اون رو مجبور کرد که باهاش ازدواج کنه
آقا گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما را به عقد داعم
آدرین آگرست در بیا ورم
املی: عروس رفته گلاب بیاره
آقا دوباره گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما را به عقد داعم آدرین آگرست دربیاورم
کلویی عروس رفته گل بچینه
آقا گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما رو به عقد داعم آدرین آگرست دربیاورم
مرینت:.... ب...... ب...... ب...... بله
آخر شب بود مرینت رفت تو ماشین آدرین
آدرین داشت با مامان بابا ی مرینت حرف میزد آدرین یه قاتل بی رحم بود اما مرینت نمیدونست
آدرین مامان بابا مرینت رو کشته بود روبات جای اونا گذاشته بود آدرین اومد پایین و پیش مرینت نشست مامان بابا ی مرینت از مرینت خداحافظی
کردن مرینت با آدرین به خونه ش رفت ولی مرینت آدرین رو دوست نداشت ولی به خاطر مادر و پدر روباتش مجبور بود
ژانرها: معمایی
تعداد فصل ها: 0 قسمت
    فصل ها

    فصلی تاکنون اضافه نشده است.

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.