داستان های amirrezaboroomand

کافر 1 تمام شده

کافر

۹ خرداد ۱۴۰۱

هرقدمی که تو خونه‌ی من راه می‌رفت،هر قاشق غذایی که توی اون دهن کثیفش فرو می‌کرد؛حالمو خراب‌تر می‌کرد. نمی‌تونستم تحمل کنم که یه کافر داره با من و زن و بچه‌ام تو یه خونه زندگی می‌کنه. تا این که یه شب با حقیقتی مواجه شدم...

1 4 290
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.