کالاف دیوتی: جنگ مدرن 3
نیروی ویژه 141 آمریکا به دنبال ردیابی ولادیمیر ماکاروف، یک افراطی ملیگرا و تروریست روسی است که در حال برنامهریزی برای آغاز جنگ جهانی سوم است. | به زودی...
نیروی ویژه 141 آمریکا به دنبال ردیابی ولادیمیر ماکاروف، یک افراطی ملیگرا و تروریست روسی است که در حال برنامهریزی برای آغاز جنگ جهانی سوم است. | به زودی...
االان دیگه خوبم...از هیچی نمیترسم! اون فقط میخواست بازی کنه! اون دوست منه! نمیخواد به من آسیب برسونه!
روبی لِین، خواننده ای با استعداد و عضوی از گروه موسیقی مدرسه است. پس از اتفاقی که برای دوست صمیمی اش می افتد، روبی شروع به دیدن کابوس ها و تخیلات ترسناکی میکند و کار های ناخواسته و وحشتناکی انجام میدهد. همین موضوع باعث میشود که مهمانی دوستانش را به تلاشی برای بقا تبدیل کند.
مادری مجرد همراه با دو فرزندش به خانه ای که از پدر جدا شده اش به ارث رسیده است، نقل مکان می کنند. همانطور که در آنجا مستقر می شوند، ارتباط خود را با شکارچیان ارواح کشف میکنند.
والتر نیومَن یک خوره لوازم الکترونیک است و به تازگی یک ابزار جدید و جالب به نام زوزه کش خریداری کرده است. این دستگاه قرار است به والتر اجازه دهد تا زوزه ارواح را ضبط کند. برخلاف ادعای دوستانش، والتر معتقد است که دستگاه، چیز هایی عجیبی ضبط کرده است. به نظر میرسد که در های تالار وحشت در حال باز شدن هستند.
هنگامی که جک به مهمانی می آید، از دیدن دوقلوی همسان خود شوکه می شود. مشکل این است که جک دوقلوی همسان ندارد. برادرش واقعی اش حتی شبیه به او هم نیست. به نظر می رسد مهمانی امشب در تالار وحشت برگزار می شود.
نمیدونم از کجا شروع کنم.....آخه شروعی هم نداشت! یهو سر از اونجا در آوردم. البته بهتره بگم اونجاها چون هر بار سر از یه جای جدید در می آوردم. چرخه ای که بی پایان به نظر میرسد اما بالاخره شکستمش. یا شاید هم نشکستم! تصویرم در آینه که چیز دیگری را نشان میدهد. پس سرم کجاست؟!
هر وقت به آن روز فکر میکنم، هم غمگین میشوم و هم خوشحال! البته، هنوز هم شک دارم که آن اتفاقات واقعی باشند. شما هم اگر جای من بودید، همین فکر را میکردید. آخر چطور میشود که وارد یک جنگل بسیار کوچک شوید اما پایانی برایش نبینید؟ چطور میشود سر از شهری درآورید که وجود خارجی ندارد؟ چطور میتوانید با این موضوع کنار بیایید که به عقب برگشته اید؟
تصورات و تخیلات انسان گاهی می توانند تبدیل شوند به کابوسی که گویی انسان در آن لحظه با تمام حواس و احساسات خود آن را درک و حس می کند اما گاهی اوقات اتفاقاتی می افتد که تو آرزو میکنی ای کاش تصور و تخیل بودند. مانند اتفاقی که برای من افتاد.