درباره elenadadashian

  الناداداشیان
  البرز
  20 ساله
  تاریخ عضویت: ۲۲ خرداد ۱۴۰۲

سلام..

من النام نویسنده ای که نوشتن رو از زیاد خوندن یاد گرفت.

من شش سال از هجده سالگیم رو نویسنده هستم .

از بچگی مینوشتم اما نه داستان ها و کاراکتر های خیالی...

من از ندگی و احساسات ناراحت کننده بچگیم مینوشتم.

توی همون دفترچه کوچیک و نقلی پرنسسیم که توقع داشتن توش خاطرات قشنگ بنویسم.

من توی دفتر پرنسسی و کوچیکم اتفاقاتی رو با ته مونده های سوادی که تازه بشروع به یادگیری کرده بودم مینوشتم.

این به جایی رسید که شروع به نوشتن کاراکتر های توی ذهنم کردم.

هر لحظه از کاراکتری که توی ذهنم میمومد غافل نمیشدم و شروع به نوشتن میکردم.

الان...

یک قسمت از اون دفترچه ای که نوشتن توش برام قشنگ ترین حس رو داشت رو براتون میزارم اما، با این تفاوت که دیگه مثل اون دختر بچه با اشک نمینویسم.

آخرین پیام

elenadadashian پیامی تاکنون اضافه نکرده است.

داستان های elenadadashian

4 داستان منتشر شده
لبخند خالی 1 در حال تایپ

لبخند خالی

۲۶ خرداد ۱۴۰۲

هی دختر تموم شد گریه نکن!

0 0 419
واقعیت 1 در حال تایپ

واقعیت

۲۶ خرداد ۱۴۰۲

او نیاز به مردی دارد که در حقش مردانگی کند و مادری که حس های دخترانه دخترش را آشکار سازد همین!

0 0 886
همچون سیاوش.. 1 تمام شده

همچون سیاوش..

۲۳ خرداد ۱۴۰۲

با هر بار خواندن و بلند کردن صدایش به قطع میتوانستم هرج و مرج ملائک را از شنیدن صدایش تشخیص دهم.

1 0 234
گُداز واقعیت 1 در حال تایپ

گُداز واقعیت

۲۲ خرداد ۱۴۰۲

گُداز واقعیت صدای او میتواند خود داستانی پر تامل باشد. دیدن او هر روز در مبهم ترین و دور ترین قسمت زندگی ام فقط چشمانم را عادت میدهد. جای او در ذهنم در نزدیک ترین اهالی که دسترسی به پرونده های اصلی تفکرم دارند است. میتوانستم با متمایز بودنم از تمامی ادم های اطرافش خود را از عشق او هم متمایز بدانم و اجازه شروعی به خود ندهم.

0 1 676
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.