درباره reihane_hossine

  آنشرلی با موهای قهوه ای ?
  مراغه
  20 ساله
  تاریخ عضویت: ۶ بهمن ۱۴۰۳

زندگی برای من مثل یک ماجراجویی هست ـ آنشرلی-

با داستان هایی که می‌سازم میتونم زندگی های گوناگونی رو تجربه کنم در خیالاتم
و میخام آن هارا با شما به اشتراک بزارم ?❤️

آخرین پیام

  ۷ بهمن ۱۴۰۳ ۱۳:۲۶

دوستان من یک داستان جدید نوشتم در مورد عشق یک سفید پوست آمریکایی و یک سرخ پوست بومی آمریکا که در قرن ۱۹ زندگی میکنن به نام « درخت بید مجنون » خوشحال میشم بخونید و نظرتون در موردش بگین برام ?❤️

داستان های reihane_hossine

1 داستان منتشر شده
درخت بید مجنون ? 2 در حال تایپ

درخت بید مجنون ?

۱۰ بهمن ۱۴۰۳

درخت بید مجنون ? درخت بید مجنون، درختی است که هیچ‌گاه به عشق خود نرسید، اما در دل شب‌های تاریک و روزهای بی‌صدا، شاهد هزاران دلشکسته و رازهای نهفته بود. شاخه‌های خمیده‌اش که به آرامی در باد می‌رقصند، انگار هر لحظه در حال نجوا با باد هستند، گویی می‌خواهند گوش بسپارند به سکوت قلب‌های عاشقانی که در سایه‌اش پناه می‌گیرند. برگ‌های نرم و لطیف این درخت، همچون دست‌های مهربانی هستند که در لحظات تاریکی، برای در آغوش گرفتن دل‌هایی که به عشقشان بی‌پناه شده‌اند، به سویشان دراز می‌شوند. ویلیام و آیانا، دو قلب که در دنیای پر از هیاهو و قضاوت‌های بی‌پایان، تنها به هم اعتماد دارند، تصمیم می‌گیرند که داستان عاشقانه‌شان را زیر همین درخت بنویسند. جایی که هیچ‌کس جز خودشان و درخت، شاهد افسانه‌ای می‌شوند که در دل شب‌ها و روزهای بی‌سر و صدا، درخت بید با تمام شکوهش نگاهشان می‌کند. این درخت، هرچند خود به عشق نرسید، اما به آن‌ها فرصتی می‌دهد که در سکوت و آرامش، در کنار هم باشند. جایی دور از همه نگاه‌ها، جایی که در آن نمی‌خواهند چیزی جز عشقشان باشد. درخت بید مجنون، همچون گواهی از عشق‌های ناتمام، به ویلیام و آیانا اجازه می‌دهد که تنها برای لحظاتی کوتاه، بدون ترس از قضاوت، در دل یکدیگر غرق شوند و احساسات خود را در آغوش هم بریزند. زیر سایه‌ی این درخت، تنها عشق وجود دارد. لحظه‌های خاموش و پر از معنا که در آن‌ها هیچ چیزی جز احساسات بی‌کلام دو انسان که در این دنیا تنها به یکدیگر وابسته‌اند، مهم نیست.

1 0 4.3 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.