تبادل نظر در تالارهای گفتگو

  برای ایجاد تاپیک باید ابتدا در سایت عضو شوید و وارد حساب کاربری خود شوید.
nargesbagherniya1986 استارتر تاپیک کاربر تعداد پست ها : 1

چشمان معشوقـ

4 بازدید | 0 پست
«چشمانـ👀✨معشوق»

#پارت_26
خیلی کلافه بودم..
نمی‌دونستم باید چیکار کنم و این کلافه ترم میکرد.

نیما : نادیا باهام صحبت کرد که کاریت نداشته باشم و بهت گیر ندم ولی به جان خودت یکبار دیگه این پسره ی ..... زنگ بزنه یا گوه اضافی بخوره دهن هر دوتاتون رو سرویس میکنم.
نزار تو این سفر سگ بشم..
گوشیت هم دست خودم میمونه تا تکلیف این پسره روشن بشه.

_ گوشی دست خودم میمونه!
نیما : همین که گفتم ، تا تکلیف این الدنگ روشن نشه گوشی دست خودم میمونه ..
_ یعنی چی..
نیما : (داد زد) بسه دیگه ، کافیه ، همین که گفتم!
هقـ...اَح ، سرمو به شیشه تکیه دادم و بی صدا گریه کردم ، گریه از حرص بود نه ترس و ناراحتی.
چون از زورگویی متنفر بودم و نیما هم فقط زور می‌گفت..


کنار فروشگاه نگه داشت و از ماشین پیاده شد .
سریع شروع کردم تو داشبورد رو گشتم که گوشیمو پیدا کنم ، یهو سوار ماشین شد و من جا خوردم ‌.
نیما : تا منو سگ نکنی دست بردار نیستی؟!

رومو برگردوندم و از ماشین پیاده شدم و رفتم عقب نشستم ، دستشو به صندلی تکیه داد و برگشت سمتم و برزخی نگاهم کردو گفت : برگرد سر جات بشین ببینم !

_ نمیخوام.
+ نرگس دیوونم نکن ، توله سگ!...

اگه میخوای ادامه شو بخونی عضو این کانالِ خفن شووو❤️‍🔥
https://eitaa.com/vangogchanel
۲۴ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۲


  برای پاسخ به این تاپیک باید ابتدا در سایت عضو شوید و وارد حساب کاربری خود شوید.

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.