گم شده
سواره ای میتازد ؛ از میان کوهستان و کاج ها و چهره ها ... به دنبال خورشید میگردد
سهیل و نفس عاشقانه همدیگه رو می پرستند. نفس مجبور میشه به خاطر اتفاقات گذشته سهیل رو ترک کنه. بعد یک مدت سهیل، نفس رو در حالی که سر چهار راه گل می فروشه پیدا می کنه و...
فکر میکردم منتظرم میماند ... حالا او فکر میکند بخاطرش زندگی ام را تباه میکنم ...
دنیا هیچ وقت با تو مهربان نخواهد بود...!
الان دقیقا میخواستم راحت شم میخواستم از کودکیم و نوجوانیم راحت شم الان در ساختمان ۵ طبقه خودم به پایین میندازم ویهویی کسی منو گرفت و کشید طرف خودش
حضور گرم یک دوست که آرزوی هر کسی هست و در شرایطی سخت به کمک جمال میاد و ….
رامبل نمیدانست چه اتفاقاتی قرار است برایش بیفتد. همهی اینها از زمانی شروع شد که به پریکنر، پایتخت امپراطوری رسید. حالا او درگیر دشمنهای جدیای شده بود. از دوستداران حکومت بگیر تا هیولاها و انتقامجویان باستانی. آیا رامبل به همراه دوستش جیمی میتواند از پس تمام این اتفاقات بر بیاید؟
این داستان زندگی ژولینِ . نه ، رقیه . عزیزم داستانی در چندین داستان کو تاه از زندگی ، امّا در دورانی پر از تعقیرات ... ولی تا از گذشته ندانی حال را نخواهی فهمید از آن چیزی . پس بخوان ( ژولین . عزیزم ) را
این داستان درباره پرنسسی است که آرزو دارد رقصنده باشد اما پدرش مخالف است و پرنسس مجبور میشود برای رسیدن به آرزویش اتفاقات گوناگونی را پشت سر بزاره...