ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
قتل،خون=هنر 0 در حال تایپ

قتل،خون=هنر

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

قتل،مرگ،کارگاه،خون،جنایت.

0 0 0
هفت پنی 3 در حال تایپ

هفت پنی

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

سوار بر اسب بالغ اش شد و به آن سوی جنگل تاخت ، جایی که شهر را یاغی ها پر کرده بودند.....

1 0 1.6 K
سرخی چشاش 0 در حال تایپ

سرخی چشاش

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

خب این داستان ساخت ذهن خودمه از کسی کپی نکردم قبلا تو سایت quotev این داستان نوشتم ولی دیگه سایت نمیاره پس اینجا آپش میکنم

0 0
گم شده 3 در حال تایپ

گم شده

۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

سواره ای میتازد . در سرزمین ها ، میتازد. از میان کوه ها و درختان و دشت ها و آسمان ، گم شده ای را جستجو میکند !

1 0 5.9 K
ارغوانم 1 در حال تایپ

ارغوانم

۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

میشه واسه لبخندت بمیرم؟ ارغوانم:)

0 0 108
عشق یا تنفر دوست یا دشمن فرشته نجات یا فرشته عذاب مرگ یا زندگی خوب یا بد گذشته یا آینده 2 در حال تایپ

عشق یا تنفر دوست یا دشمن فرشته نجات یا فرشته عذاب مرگ یا زندگی خوب یا بد گذشته یا آینده

۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

درباره پسری به اسم آرشام است که در واقع یک آدم فضایی که تقریباً صد سال است که در زمین است او شاگردی به اسم آرتمیس صبوری داره که خودشم نمیدونه چرا ازش خوشش نمیاد ارتمیس به زودی میفهمد که آرشام نه تنها یک آدم فضایی بلکه در زندگی گذشته اش یک شیطان بوده و این شیطان هنوز هم در وجود آرشام زنده است و تنها راهش کشتن آرشامه و تنها راه کشتن آرشام اینه که آرتمیس اونو عاشق خودش بکنه و خنجر عشقش رو در قلب آرشام فرو کنه و خودش نیز همراه او بمیرد و او میفهمد که در زندگی گذشته اش قاتل آرشام بوده و در این میان یک تصادف نیز رخ میدهد که باعث عوض شدن روح های این دو میشود اگه میخوای ادامه رمان و بخونی با ما همراه باشید

0 1 877
خانه ای میان کرم های شب تاب 60 در حال تایپ

خانه ای میان کرم های شب تاب

۳۱ فروردین ۱۴۰۳

خبرنگار روی چمن های خیس قدم گذاشت و به سمت یکی از آن دخترها رفت. نگاه سرد و بی احساسش را به شال چاک چاک دختر دوخت. جلویش زانو زد و دستی به پیکر بی جانش کشید، انگار می خواست دنبال سرنخی در یک صحنه جرم بگردد. کمی بعد، دستش را برداشت و رو به یکی دیگر از آنها کرد. صورت او پشت به دوربین بود، برای همین نتوانستم صورتش را ببینم. فقط دسته ای از موهای بافته اش دیده می شد. خبرنگار رو به دوربین کرد و گفت: «اجساد دخترانی که از سر کنجکاوی سعی به فاش کردن راز کلبه مخوف انزلی کرده بودند، عصر امروز در جنگل و کنار کلبه پیدا شد.»

7 22 65.5 K
قتل های نیمه شب 2 در حال تایپ

قتل های نیمه شب

۲۸ فروردین ۱۴۰۳

ساعت دوازده شب زمانی که قتل های نیمه شب اتفاق می‌افتد....

2 10 4.4 K
شهر نفرین شده( ادبیات وحشت) 12 در حال تایپ

شهر نفرین شده( ادبیات وحشت)

۲۸ فروردین ۱۴۰۳

اما و برادرش ویکتور به همراه مادر بزرگشان به خانه ای در روستای جرمینز نقل مکان می کنند . اما رازهایی ترسناک از این شهر و خانه کشف می‌کند. و ویکتور هم درگیر دلیل فوت والدینش است اتفاقات ترسناکی برای این خانواده رخ می دهد از روح زدگی تا لاشه ی حیوانات و عروسک های شیطانی.

6 14 14.3 K
سفر به دنیایی دیگر  3 در حال تایپ

سفر به دنیایی دیگر

۲۸ فروردین ۱۴۰۳

عرق از سر و روی ام جاری شده بود کلاهم را از سر برداشتم نگاهم بین سیدنی و مارک رد و بدل شد دستی بر پیشانی ام کشیدم و به راه افتادم ،  از زمانی که تصمیم گرفتیم با ماشین به آمازون برویم چیزهای سختی را از سر گذراندیم ، یکی از دکمه های لباسم را باز کردم و کمربندم را سفت کردم ، هر جا که بودم هر چیزی را که پشت سر گذراندم بهتر از این که تا آخر عمر در یتیم خانه بمانم و بپوسم...

1 0 1.8 K
فرشته مرگ مجرم است 2 در حال تایپ

فرشته مرگ مجرم است

۲۷ فروردین ۱۴۰۳

فرشته‌ها جز اطاعت از فرمان داده شده الهی حق انجام کار دیگه را ندارند و هر کدام که مرتکب نافرمانی شوند مجازات خواهند شد اما یکی از فرشته‌ها با نافرمانی علیه فرمان داده شده مجرم شناخته شده و مجازات میشود جرم او عاشقی بود...

0 0 1.3 K
معرفی سایتـ >_< 1 در حال تایپ

معرفی سایتـ >_<

۲۵ فروردین ۱۴۰۳

میخوام یکـ توضیحـ کوتاه در مورد سایتـ بزارمـ.

1 0 40
Dive into the shallow 1 در حال تایپ

Dive into the shallow

۲۱ فروردین ۱۴۰۳

داستان کوتاه چند قسمتی پرش (شیرجه) زندگی برای من مث یک شیرجست شیرجه توی استخر کم عمق هرچقدرم شیرجه بی نقصی ارائه بدم تهش قراره با مخ بخورم کف استخر ولی من اینجام که بپرم ...

0 1 502
مالیخولیا 5 در حال تایپ

مالیخولیا

۲۰ فروردین ۱۴۰۳

واگویه های یک آدم معمولی که از بس دنبال خودش گشته یادش نیست کی و کجا گُم شده!

0 6 471
رُز و ماهیگیر 3 در حال تایپ

رُز و ماهیگیر

۱۶ فروردین ۱۴۰۳

رُز گلی زیبا در گلخانه‌ی آقای جمشیدی است و بعد از مدتی با ماهیگیری به اسم سپهر آشنا می‌شود و متوجه می‌شود که او کمی افسرده است،سپهر او را از آقای جمشیدی می خرد و باهم ماجراهای زیادی را می گذرانند.

0 0 3.8 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.