داستان میخی در بیستون!
7 بازدید | 0 پست
امکان ندارد که در یک امپراتوری به عظمت بیش از نصف دنیا چیزی به نام داستان، شعر و ادبیات دست کم در ذهن یک نفر از مردمان وجود نداشته باشد. اگرچه هخامنشیان در سالیانی نزدیک به ۳۰۰سال نصف جهان را زیر سلطه ی خود نگاهداشت،هیچ اثر ادبی مکتوبی از این دوره برجا نمانده. ما حتی نمیتوانیم تصوری زنده از زندگی در این ۳۰۰سال داشته باشیم! اما این بمعنای نبود ادبیات در ایران باستان نیست. یونانیان آثار تاریخی و ادبی ایرانیان باستان را در تواریخ هرودوت و کوروشنامه گزنفون ثبت کرده اند. همچنین هرودوت در نخستین جمله ی خود از تاریخ نویسان دولتی پارسی که مسلما برای یک بایگانی کار می کرده اند یاد می کند.این بایگانی احتمالا با کاخ خزانه یکی است. بگذریم، تنها شاهنشاه هخامنشی که داستان خودرا بصورت مکتوب نگاشته، دارایَهوَهاوش یا به قول امروزی ها، داریوش است. او در بیستون نگاره ای دارد که در آن پایش را بر سر مردی نهاده و هفت مرد را با لباس های ملیت های مختلف آن زمان با طناب به هم بسته و دارد بسوی مردی بالدار دعا می کند. برخلاف شاهان قبل و بعد از خود که به نگاره ها یا کتیبه های کوتاه اکتفا کرده بودند داریوش تمام زندگی اش را، مو به مو برایتان توضیح میدهد و می گوید که چرا دارد این هفت مرد را اعدام می کند! ترجمه بیستون را می توانید از منابع مختلفی بخوانید که توصیه ی من کتاب "ایران باستانی" اثر "حسن(مشیرالدوله) پیرنیا" است که در بخشی کوتاه ترجمه ی آن را نقل کرده. همچنین کتابهای متعددی در باره ترجمه ی آن و خود زبان آن (خط میخی) نگاشته شده که برای یادگیری اش فارسی باستان اثر هاشم رضی را بصورت آنلاین و آزاد و کانلا صحیح پیشنهاد می کنم.