پایان منفی :
ازرائیل و لیو در حال مبارزه بودند و درصد شمار مدام عقب و جلو میشد ۹۷٪،۹۸٪،۹۷٪،۹۸٪
که ناگهان درصد شمار به حالت عادی برگشت : ۹۸٪ ، ۹۹٪ و ...
۱۰۰٪
《ماموریت انجام شد 》
ازرائیل به روی زمین افتاد
و لیو گفت : حالا چه چیزی برای جنگیدن داری و ازرائیل رو بلند کرد و گفت : حالا میفهمی که زمین گرده قهرمان چیزی باقی نمونده تا آخرین بِیت های شعر زندگیت هم نوشته بشند ، عمر تو در اینجا به پایان میرسه !
و بعد از این حرف چاقوی خودش رو در گردن و شکم و سینه ازرائیل فرو کرد اما طوری اینکار رو انجام داد که قهرمان داستان زجرکش شد تا مُرد ...
لیو از شوق این پیروزی بلند رو به پنجره گفت : بشارت بده سلیمان ، بنویس هرودوت ، نگاه کن اسکندر و بهش اعتراف کن رامسس که من پیروز شدم ! ما پیروز شدیم !...
[پایان]
جدیدترین تاپیک ها:
یه سوال
shmsyfatmh032
|
۷ مرداد ۱۴۰۳