صفحه 10 آخرین پیام های کاربران

t_parsa_razeghi
۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۲۴

سلام اگر داستان های جنایی یا کارآگاهی دوست دارید قتل های نیمه شب رو بخونید ممنون میشم نظر هم بنویسید

Ermiya_M
۱۰ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۵۵

دنیایی دیگر ، داستانی دیگر ، زندگی های دیگر هم به پایان رسید ، امیدوارم از داستان جدید لذت برده باشید?

tir
۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۴:۳۹

اگه بگم داستان《کلمات》 زندگی خودمه ،باور میکنی (:

dary_m8994b
۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۲۴

کسی نیست ؟؟

mhasti226
۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۰۲

سلام

dary_m8994b
۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۳۳

سلام عزیزان اومدم با پارت یک دوری از هم

sabrahymzadh0
۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۵:۳۵

سلام ممنون که من رو دنبال میکنید

sabrahymzadh0
۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۸

سلام من سمیرام پارت اول رمان گذاشتم امیدوارم لذت ببرید پارت دوم دو روز دیگه براتون میزارم

Writer_crow
۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۲۹

احتمالش خیلی زیاده که اسم رمانم رو عوض کنم؛ احتمالا بعد از اینکه تمومش کردم که خیلی هم نمونده. یکی از اسم هایی که مد نظرمه "کلبه ای میان گندم ها"س. به جز این هم قصد دارم یه کاور براش طراحی کنم که ایده اولیه‌ش هم توی ذهنم هست. قبلا سعی کردم این کار رو بکنم، ولی حقیقتش خوب پیش نرفت. یکی از دلایلش اینه که تصویر خیلی واضحی از شخصیت های اصلیم (به جز آرینا) ندارم. به هر حال سعیم رو می کنم :)

ghaffarisamiyar
۲۹ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۹

لطفا نظراتتون رو بنویسید.

mahya89
۱۹ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۵۱

سلام..امیدوارم خوب باشید> من الان دوباره اومدم چک کردم،فهمیدم دیشب که کلی نوشتم و پارت اول داستان عاشق مادربزرگ رو منتشر کردم نه پیامم منتشر شده نه پارت اول:( برای همین دوباره پارتو منتشر کردم ولی خب نصفه است...به زودی پارت اول رو کامل میکنم و پارت دوم(اخرین پارت رو هم براتون میزارم)

Ermiya_M
۱۷ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۰۷

نویسندگی خودش هم نمیداند چه شکلی است وقتی که آن را انجام میدهی تا زمانی که به پایان میرسد .

mahya89
۱۷ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۰۰

سلام به همگی..امیدوارم حالتون خوب باشه:> نویسنده رمان بی پایان هستم..میخواستم بگم به احتمال زیاد نوشتن رمان بی پایان رو متوقف کنم..ولی الان دارم روی داستان کوتاه عاشق مادربزرگ کار میکنم که اسمش زیاد به داستان مرتبط نیست،شایدم باشه..:|راستش اسم بهتر از این پیدا نکردم،وقتی منتشر شد همینجا بهتون میگم تا داستان رو بخونید و اگه ایده بهتری برای اسمش دارید ممنون میشم بگید?

NegarMojiri
۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۴۴

پرت شدم توی دنیای بزرگسالی:))) دنیایی که می‌دونم توش دیگه خبری از خوشی و راحتی نیست... فکر نمی‌کردم به 19 سالگی برسم اما رسیدم... هنوز هستم. هنوز نفس می‌کشم. هنوز دنیا رو با دوتا چشمام می‌بینم... هرچند تار و مبهم‌تر از قبل؛ ولی هنوز می‌بینمش... حالا که تا اینجا اومدم؛ نمی‌خوام پا پس بکشم. می‌خوام همچنان بجنگم و جلو برم... کارم روز به روز سخت‌تر می‌شه می‌دونم... ولی همچنان می‌جنگم. این تازه اول مسیر پر پیچ و خم زندگی منه:)

mahya89
۵ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۳۱

سلام به همگی:) حالتون چطوره.نویسنده رمان بی پایان هستم.میخواستم بگم که ببخشید که زیاد فعالیت نداشتم،نزدیک تابستونه و تو تابستون قراره رمان جدید بنویسم:) البته امتحانات ترم هنوز تموم نشده:| و بعد امتحانات شروع میکنم البته این آخری ها به خاطر حمایت کمتون زیاد حوصله نوشتن فصل جدید رمانو نداشتم< ببینیم تو تابستون چی میشه<

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.