صفحه 11 آخرین پیام های کاربران

mahya89
۱۴ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۳

دوستان فصل 8 داستان بی پایان منتشر شد... امیدوارم خوشتون بیاد (◡‿◡)

mahya89
۱۳ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۲

تا فصل 7 داستان بی پایان رو منتشر کردم بخونیدش امیدوارم خوشتون بیاد :)

mahya89
۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۱۲

سلام دوستان...مدت زیادی هست که داستان رو بروز رسانی نکردم...بنابراین امروز 3 فصلش رو گذاشتم(فصل 3و4و5) لطفا بخونید و نظر خودتون رو هم برام بنویسید... امیدوارم خوشتون بیاد :)

hooria1387
۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۵۶

سلام بچه ها به زودی قسمت دوم دریچه خواهد گذاشت این روزا خیلی سرم شلوغ بود متاسفم

Maedeee
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۴۵

سلام رفقا مدتی نبودم اوضاع احوال اینجا تغیری کرده یا نه همونجوری بی روحه ؟??

mahya89
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۲۳

سلام دوستان. واقعا متاسفم که چند وقته داستان «بی پایان» رو منتشر نمی کنم. و ازتون به خاطر حمایت فوق العاده تون ممنونم. متاسفانه فعلا درگیر درس و مشقم(و آزمون ورودی و...) ولی از بعد از مدارس (اواخر اردیبهشت) شروع می کنم و تند تند منتشر میکنم.راستی دوستان فصل دوم رو یه ویرایش کوچیک کردم(یه قسمتش تو تایپ نیافتاده بود) لطفا دوباره بخونیدش سپاس:)

Winking
۲۷ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۱۶

با سلام خدمت دوستان عزیز من یکم برام کار پیش اومده برای همین داستان 《حُس》رو کمی با تاخیر میفرستم امیدوارم منو ببخشید و امیدوارم خوشتون بیاد ^-^ نظراتتون رو حتما بگین

mahya89
۱۶ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۳۱

دوستان قسمت دوم داستان بی پایان هم منتشر شد. امیدوارم خوشتون بیاد:)

mahya89
۱۵ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۱۷

دوستان قسمت اول داستان بی پایان رو منتشر کردم. می تونید بخونید. از اونجایی که من خودم به شخصه هیچ وقت فصل اول رو تنها نمی خونم و همیشه با فصل دوم می خونم(نمی دونم چرا...آخه به نظرم اینجوری معنی نداره) فردا فصل دوم رو هم منتشر می کنم.ولی فعلا چون کار دارم نمی تونم فصل سوم رو منتشر کنم.به احتمال زیاد آخر این هفته و به خاطر وقفه ی طولانی بین فصل ها معذرت می خوام. همین دیگه :)

mahya89
۱۴ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۸

سلام دوستان. محیا هستم و حدود یه هفته ای میشه عضو سایت فصل یک شدم. فقط خواستم سلامی بکنم و بگم خلاصه ی داستان بی پایان و منتشر کردم، می تونید برید بخونید. و به احتمال خیلی زیاد فردا قسمت اولش رو متشر می کنم. به خاطر مدرسه کم فعالیت می کنم...پس اگر بین قسمت های مختلف داستان فاصله ی زیادی افتاد،ببخشید. همین دیگه :) پ.ن: همون طور که گفتم به زودی قسمت اول داستان رو منتشر می کنم.(احتمالا فردا) لطفا بخونیدش و امیدوارم خوشتون بیاد :)

ARTY
۲ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۵۲

سلام امیدوارم برای خوانندگان اهل کتاب لحظات احساس برانگیزی را بر اساس دانسته های ناچیز و نثر پیش پا افتادم خلق کنم . خوشحال میشم نظارتتان را با من به اشتراک بزارید .

ZahraB
۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۳۵

بسیار عالی????ولی با وجود این عالی بودن میخوام بهتون بگم که کاش دیالوگ های داستان رو به این شکل ننویسید... من به شخصه گاهی اوقات گیج میشم که دقیقا کی داره صحبت میکنه... البته این نظر شخصی من هست و خواهشا این حرفم رو به عنوان یک پیشنهاد در نظر بگیرید... *********************************************************************************************این نظر یکی از دوستان درباره ی کتاب اژدهای برفی هست. خیلی ممنونم بابت این که به من نظرتون را گفتید. من در کتاب اولم + ها را خودم میگم و - ها ا شخصیت دوم. خب به نظر شما من چطوری دیالوگ ها را بنویسم(: منتظر پاسخ همه ی شما هستم (

Eightwingphoenix
۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۵

دوستان چشم رنگی تموم شد و امروز آخرین قسمتش هم منتشر شد. منتها چون یکم طولانی شد (7000 کلمه) مجبور شدم دو تیکش کنم. به هر حال این از این. امیدوارم از خوندنش لذت برده باشین.

ZahraB
۱۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۰۸

سلام دوستان! کتاب دختری که در باران به دنیا آمد را سه فصلش را نوشتم... لطفا بخونیدش و بهم نظرتون را بگید. قبلا گفتم و باز هم میگم: نظراتتون برای من خیلی خیلی مهمه. پس ممنون میشم نظراتتون را بگید. ممنونمممم

hooria1387
۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۰۴

سلام دوستان خوبم متاسفانه به خاطر دلایلی نتوانستم ادامه داستانم را بزارم به امید خدا به زودی قسمت جدید داستان«دریچه زندگی» را قرار خواهم داد لطفا حمایت ام کنید ممنونم (◉‿◉) ?♥

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.