در این مطلب سعی شده است ایده های ارائه شده ژانرهای ماوراء الطبیعه (paranormal romance)، فانتزی (Fantasy)، نوجوان (Young Adult)، معاصر و غیره را در برگیرد. در صورتی که به هر کدام از این ایده ها مشخصه خاص خود را بیفزایید هر کدام از این ایده ها می توانند ایده های منحصر به فردی برای داستان عاشقانه شما باشند.
این نکته را در نظر داشته باشید که برای نوشتن یک داستان عاشقانه جذاب، کشمکش (conflict) شرط اصلی است. همانطور که شکسپیر گفته است: "مسیر عشقِ واقعی هرگز هموار نبوده است." موانع به شخصیت های شما این فرصت را می دهند که متحول شوند و رشد کنند و عشق خود را ثابت کنند. همچنین این موانع برای آنها موقعیت های جالب توجهی را بوجود می آورند.
برخی از این ایده ها ممکن است نقاط تاریکی را در خود داشته باشند. حتی اگر از ایده های ارائه شده استفاده نکردید، ممکن است شما را به فکر وا دارد تا بتوانید ایده منحصر به فرد خود را پیدا کنید.
1. یکی از آنها یا هر دو دارای نقص های شخصیتی اند: صادقانه بخواهیم داستان های عاشقانه در زندگی واقعی را در نظر بگیریم، این موضوع، مسئله اصلی در روابط عاشقانه است، بنابراین اشاره به آن در هر رابطه عاشقانه در داستان نیز طبیعی بنظر می رسد. شاید یکی از این دو خیلی خودخواه یا تنبل است. شاید خیلی جسور یا خیلی ترسوست. شاید خیلی منفی بین است و باید از بدبینی دست بکشد. این ویژگی ها و نقص های شخصیتی می توانند منجر به اشتباهی بزرگ و احمقانه شوند و در نتیجه او در صدد جبران آن برآید و از دیگری طلب بخشش کند.
2. یکی از این دو به دلیلی دیگری را به عنوان یک گزینه برای یک رابطه عاشقانه در نظر نمی گیرد: مثلا ممکن است شخصیت داستان تنها بخواهد با مردی ازدواج کند که از طبقه اجتماعی خاصی ست و یا دیگر هرگز حاضر نیست با یک گیتاریست رابطه ای برقرار کند.
3. آنها رقیب هم هستند: مثلاً برای یک شغل یا در یک مسابقه، ... با هم رقابت دارند.
4. آنها دشمن هم هستند: مثلاً یکی از این دو می خواهد زمینی را برای ساخت یک تفرجگاه خریداری کند و دیگری می خواهد که آن را به یک پناهگاه طبیعی تبدیل کند، یکی وکیل مدافع و دیگری دادستان است یا اینکه کشورشان در جنگ با یکدیگر است.
5. یکی از آن ها برگ برنده را برده است: مثلاً املاکی که باید از آنِ دختر باشد به پسر به ارث رسیده است، یا شغلی که دختر خواهان آن بوده به پسر داده شده و دختر به شدت عصبانی ست.
6. در گذشته دلش را شکسته است. شاید دلیلی در پشت آن تصمیم وجود داشته و یا شاید در آن زمان اشتباه کرده و اکنون به آن درک رسیده است. یا این که در گذشته او را نادیده گرفته است.
7. او در گذشته رفتار نادرستی نسبت به او داشته است: این رفتار اشتباه ممکن است متوجه خود او و یا یکی از اعضای خانواده یا دوستش شده باشد. (یا ممکن است آن عضو خانواده یا دوستش دروغ گفته باشند.)
8. پسر در گذشته، مرتکب خطایی شده است. اگرچه دختر قربانی آن خطا نبوده است، چطور می تواند مطمئن شود که او تغییر کرده و همان آدم سابق نیست؟
9. او نمی تواند به کسی اعتماد کند: آخرین رابطه او با خیانت پایان یافته است.
10. او نمی تواند با کسی صمیمی شود: شاید به دلیل آسیب های روانی گذشته، نسبت به نشان دادن احساسات واقعی و یا ضعف های خود احساس آسیب پذیری می کند و دیگری روانشناس یا متخصص رفتارشناسی ست.
11. او به انتخاب های خود اعتماد ندارد: مثلاً به دلیل شکست پی در پی در روابط می خواهد مدتی تنها باشد و با کسی وارد رابطه نشود.
12. او باور دارد هیچ کس نمی تواند واقعاً او را دوست داشته باشد: این باور می تواند ناشی از ارتکاب اشتباهی وحشتناک در گذشته باشد، یا کلاً دارای جذابیت متعارف نیست، یا در دورانی زندگی می کند که به دلایلی از جامعه طرد شده است.
13. آنها دوستان خوب هم هستند: آنها نمی خواهند رابطه دوستی بینشان از بین برود و وارد یک رابطه عاشقانه شوند.
14. آنها همکار هستند: آنها نمی خواهند وارد رابطه با کسی در محل کار خود شوند.
15. او از هویت واقعی دیگری ترسیده است: مثلاً مجرم سابقه داریست یا اگر داستان شما در ژانر فانتزی ست می تواند شخصیت دیگر یک گرگینه باشد یا هر چیز دیگری.
16. او یک راز دارد: او بخشی از یک برنامه محرمانه است یا هکر است و یا چیزی از این دست. (وقتی او متوجه این راز می شود ممکن است کشمکش ها به مورد قبلی تبدیل شوند و یا هر نوع عکس العمل دیگری را بوجود بیاورد)
17. قرار گذاشته بودند که فقط رابطه کوتاهی داشته باشند: در چنین سناریویی عاشق شدن یکی یا هر دوی این شخصیت ها می تواند داستان را جذاب کند.
18. قرار بود وانمود کنند عاشق یکدیگر هستند: آنها وانمود می کردند که عاشق شده اند یا ازدواج کرده اند، یا اینکه آنها به دلیلی غیر از عشق ازدواج کرده اند.
19. او دچار آشفتگی روحی است: مثلاً عزادار همسر یا فرزندش است، یا پس از تجربه جنگ دچار "اختلال اضطراب پس از سانحه" (PTSD) شده است.
20. دیگران عشق آنها را ممنوع کرده اند: این ازدواج خلاف قوانین یا عرف خانواده، سازمان، اجتماع یا مذهب آنهاست.
21. یکی از آن ها در کاریست که دیگری دوست ندارد: مثلاً به الکل یا قمار معتاد است و یا حرفه ای مانند بوکسر یا محافظ مشتری های خاصی است. هرچه که باشد، این مسئله باعث کشمکش در رابطه آن ها شده است.
22. فرهنگ آنها به هم نمی خورد: مثلاً او مردی مدرن است و دختر متعلق به یونان باستان، یا او دختری ست که در شهری بزرگ رشد کرده و او پسریست که در یک شهر کوچک به دنیا آمده است.
23. آنها از طبقات اجتماعی مختلف هستند: او متعلق به خانواده ای اشرافی و دیگری یک فرد معمولی ست.
24. یکی از آنها به شخص دیگری وعده ازدواج داده است: شاید عروسی از قبل برنامه ریزی شده است. ممکن است او دلایلی برای پذیرفتن یک ازدواج بدون عشق داشته باشد.
25. او علاقمند به شخص دیگری است: اما هنوز نمی داند که آن شخص مناسبی نیست.
26. زمانی که با هم می توانند سپری کنند محدود است: مثلاً قصد دارد برای تحصیل به خارج از کشور سفر کند، ویزای کار وی تقریباً تمام شده است، یا قصد دارد به یک مأموریت فضایی به سیاره دیگری برود و هرگز برنخواهد گشت.
27. با هم بودن به یک فداکاری بزرگ نیاز دارد: او باید کار رویایی خود را رها کند یا باید از خانواده خود دور شود و غیره.
28. یکی برای امنیت دیگری خطر دارد: زیرا یک جاسوس، خون آشام یا چیزهایی از این دست است.
29. یکی باعث ناراحتی دیگری خواهد شد: زیرا مبتلا به یک بیماری است، جادو شده است یا نمی تواند بچه دار شود. (توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد، این کشمکش در ذهن شخصیت اغراق می شود.)
30. او زشت، عجیب و غریب یا ترسناک است: اما وقتی با شخصیت واقعی او آشنا می شود، او را متفاوت می بیند (در اصل همان داستان دیو و دلبر)
31. او ممکن است اصلاً واقعی نباشد: آیا ممکن است که او در رویاهای خود با پری یا بیگانه ای فضایی ملاقات می کند؟
32. آنها نمی توانند در زندگی واقعی به هم برسند: یک اقیانوس یا چند قرن بین آنها فاصله وجود دارد.
33. او یک مظنون است: در پرونده قتل یا سرقت.
34. با خانواده او سازگاری ندارد: آیا او واقعاً می تواند این شرایط را قبول کند؟ یا اینکه یکی از آن ها بچه دارد و این آن چیزی نیست که او برای خودش تصور می کرده است.
35. او به بدنامی شهرت دارد: به عنوان مادی گرا، زن باز، یك قاتل سنگدل یا چیزهای دیگرِ غیر قابل قبول.
36. آنها در نگاه اول از یکدیگر متنفر می شوند: و پذیرش اینکه اشتباه کرده اند سخت است. مثلاً در اولین دیدار سر موضوعی با هم بحث کرده اند.
37. او عاشق آزادی خود است: و همیشه زندگی بی دغدغه ای را برای خود متصور بوده و قصد ازدواج ندارد.
38. پسر عاشق دختریست که او را نمی شناسد: شاید او متعلق به جهانی موازی ست، یا شاید دچار فراموشی شده باشد.
39. قرار نیست عاشق شود: شاید او یک راهبه یا یک سایبورگ (Cyborg) است که از داشتن رابطه منع شده است.
40. مسائل کاری مانع بوجود آمدن احساسات می شوند: مثلاً 24 ساعت و هفت روز هفته مشغول یک کمپین سیاسی ست یا به قربانیان همراه خود در سقوط هواپیما در کوهستان کمک می کند که در این شرایط زنده بمانند.
برای خواندن ایده ها و موضوعات بیشتر می توانید ایده های داستان کوتاه ، ایده های داستان نویسی در ژانر فانتزی و 10 شیوه ایده پردازی برای داستان و رمان را نیز مطالعه کنید. اگر علاقمند به مطالعه بیشتر در خصوص داستان نویسی در ژانر عاشقانه هستید می توانید نکات ارائه شده در نوشتن موفقیت آمیز یک داستان عاشقانه را بخوانید.
برای خواندن داستان های کاربران سایت "فصل یک" در ژانر عاشقانه به این لینک مراجعه کنید. اگر نویسنده هستید و می خواهید داستان های خود را به اشتراک بگذارید سایت "فصل یک" این امکان را فراهم کرده است که با عضویت در سایت و ورود به پنل کاربری اقدام به نوشتن داستان خود کنید. آموزش عضویت در سایت و مراحل نوشتن داستان در این لینک توضیح داده شده است. لطفا قبل از نوشتن داستان خود قوانین و مقررات سایت را مطالعه فرمایید.
اگر مطالب ارائه شده برای شما مفید بود لطفا ما را از نظرات خود آگاه کنید.
مطالبی که در سایت "فصل یک" قرار می گیرند و همچنین امکانات سایت همه حاصل تلاش، صرف هزینه و وقت فراوان است. در صورتی که تمایل داشته باشید می توانید به سایت "فصل یک" به شیوه های مختلف یاری نمایید تا بتوانیم مطالب و امکانات بیشتری برای شما کاربران عزیز فراهم کنیم.