ژولین . نه ، رقیه . عزیزم : یک قدم مانده به آرزوها

نویسنده: zahra1385far


آیا تا به حال آرزوی دست نیافته ای داشتید ؟
من ، که ...
اصلا بدون آرزو کسی توانسته به جایی برسد ، که حداقلا مورد احترام و اعتبار حداقلا تعدادی از مردم تحصیل کرده باشد !؟
از روزگار روز که گذشته و قرار است بگذرد ، همه ی مردم وقتی حرف از آرزوهایی که داری می زنی تو را توصیه هایی می کنند ؛ توصیه هایی که شاید به خود آنها هم پیشنهاد شده ... که بعضی با عمل کردن و بعضی با عمل نکردن ثمره اش را در زندگی خود دیده اند ... که وقتی از آنها می پرسی ای توصیه ها از کیست می گویند :

توصیه های پیشنهادی راهنمای بزرگ 

اگر از این توصیه ها بهره گرفتیم پس باید تلاش کردن را شروع کنیم ، تلاش کردن برای تمام خواسته هایی که می تواند در آینده ی ما بسیار تاثیر گذار باشد .
اما دقیق تر بخواهیم بپردازیم تلاش کردن همیشه زمان و مکان خودش را داشته که اگر بگذرد دیکر رسیدن به آرزوها فایده ای برای ما نخواهد داشت ...
مثل یادگیری زبان خارجه در تمامی آینده های شغلی ...
بگذار بریم سراغ آخر قضیه ، یک قدم مانده به آرزوهایی که ...
فکر کنید رسیدین به آرزوهاتون ، به رویاهای کودکی ... آیا آن لحظه در آن نقطه خوشحال هستید ! ...
یا به طور ساده تر :

خوشحالی برای رسیدن به رویاهای کودکی ?

لَبخَند
لَبخَندی بَر لَبانِ مادَرَم بِه نِشَست 
کِه فَقَط بِخاطِرِه رِسیدَن مَن 
بِه یِک قَدَمی آرِزوهایَم اَست 
( شعر از لاله های عشق من )
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.