یک دختر که در بچگی
حس بچگونه برای جنس مخالف به سراغش میاد و فک میکنم ک عاشق یه پسر شده
و اون پسر هم زیاد محل نمیده بهش
این دختر هم شبا گریه میکنه
البته این گذشته ی این دختر هست
و وقدی ۱۴سالش میشه خونشون از اون شهر میره
و فک میکنه میتونه پسرو فراموش کنه
و در آخر در جوانی و در یک ماموریت.....