ابر چشمان من است

ابر چشمان من است

vida_opss نویسنده : vida_opss تمام شده

داستان های مشابه

شاید جایی برای فرار نباشد اما همچنان میخواهم فرار کنم! شاید ...

همانطور که به طرف آشپزخانه می‌رفتم، گفتم:« به نظر من، دنیا ...

هی دختر تموم شد گریه نکن!

باران چشمه ای است روان
اما نه از ابر ، بلکه از چشمانم
ژانرها: دلنوشته
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.