من خالتورم، مرگ و جهنم در مقابل من زانو زده و شیطان به استقبالم ...
روز ۷ژانویه۱۹۷۹،الکساندر ۲۳ ساله گفتگویی را با روانکاوی ...
+مداد تراشم خرابه... -به من چه؟ +تو سرپرستمی! -مگه میخواستم؟ ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.