در قدیمها که آن زمان حتی دایناسورها ها هم وجود نداشتند ...
راوی وقتی از خواب بیدار میشود ، اسمش را فراموش کرده . برای ...
هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست ... هه این هستم دختری که میترسم ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.