مرینت

مرینت

bdvdbdvnvjf نویسنده : bdvdbdvnvjf تمام شده

داستان های مشابه

نفس راد ملقب به روباه ، که صاحب باند قاچاق در ایران است. کسی ...

چهار دختر که به اتفاق مجبور میشند با چهار پسر ازدواج موقتی ...

آریاکی یک جوان معمولی بود که زندگی نرمالش رو با پدر، مادرش ...

?رمان مرینت آدرین ?‍⬛️
پارت 1

تیکی: مرینت مرینت بیدار شو روز اول کلاس نمیخوای که دیر برسی پاشو پاشو دیگه اه
مرینت: ای وای تیکی دیرم شد باید برم لباس هام رو بپوشم باید مسواک بزنم وای وای وای وای
آلیا: سلام مرینت پی چرا انقدر دیر کردی ها
مرینت: خواب موندم
آلیا: مرینت کتاب ریاضی ت رو دربیار
مرینت: واااااااااااااااااااااااااااای کتاب ریاضیم رو نیاوردم
آلیا: خاک تو سرت احمق ????
الان میخوای چی کار کنی مرینت
معلم: مرینت کتابت رو در بیار
مرینت: خانم نیاوردم ☹️☹️
معلم: امروز دیر کردی کتابتم نیاوردی
برو پیش مدیر همین الان?
مرینت: چشم خانم ?
آدرین: چرا مرینت رفت دفتر نینو
مرینت تو ذهنش: چرا باید این معلم و مدیر عنتر به من دستور بدن ??
رفت به دفتر مدیر و وقتی داشت به کلاس برمی گشت یهو یه پروانه سیا جلوش زاهر شد و تو ی کیف مرینت رفت مرینت وقتی داشت شرور می
شد
آدرین: نه مرینت مونارک رو پس بزن
مرینت: یهو این پروانه کثافط از کدوم گوری
اومد

ژانرها: طنز
تعداد فصل ها: 0 قسمت
    فصل ها

    فصلی تاکنون اضافه نشده است.

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.