این داستان حکایت پیرزنی است که در شب یلدا چشم انتظار آمدن ...
... اتفاقات ترسآور و تکاندهندهای در مقابل دیدگان پسرجوان ...
من دریک روستابدنیاآمدم وخیلی دوست داشتم ازنزدیک شهرراببینم ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.