میخواهم روی تمام دلواپسیهایم گَردِ مرده بپاشم! میخواهم سادهترین شادیهای عالم را به تن لحظههایم بپوشانم و لبخند بزنم. میدانم اینجا، در دنیای امروزم، غم وصلهی ناجور زندگی شده...باید زندگی را نجات داد! باید تا چشم کار میکند، راحت و آسوده نفس کشید!