صفحه 5 آخرین پیام های کاربران

mahya89
۱۷ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۰

سلام به همگی..امیدوارم حالتون خوب باشه:> نویسنده رمان بی پایان هستم..میخواستم بگم به احتمال زیاد نوشتن رمان بی پایان رو متوقف کنم..ولی الان دارم روی داستان کوتاه عاشق مادربزرگ کار میکنم که اسمش زیاد به داستان مرتبط نیست،شایدم باشه..:|راستش اسم بهتر از این پیدا نکردم،وقتی منتشر شد همینجا بهتون میگم تا داستان رو بخونید و اگه ایده بهتری برای اسمش دارید ممنون میشم بگید?

NegarMojiri
۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۴۴

پرت شدم توی دنیای بزرگسالی:))) دنیایی که می‌دونم توش دیگه خبری از خوشی و راحتی نیست... فکر نمی‌کردم به 19 سالگی برسم اما رسیدم... هنوز هستم. هنوز نفس می‌کشم. هنوز دنیا رو با دوتا چشمام می‌بینم... هرچند تار و مبهم‌تر از قبل؛ ولی هنوز می‌بینمش... حالا که تا اینجا اومدم؛ نمی‌خوام پا پس بکشم. می‌خوام همچنان بجنگم و جلو برم... کارم روز به روز سخت‌تر می‌شه می‌دونم... ولی همچنان می‌جنگم. این تازه اول مسیر پر پیچ و خم زندگی منه:)

mahya89
۵ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۱

سلام به همگی:) حالتون چطوره.نویسنده رمان بی پایان هستم.میخواستم بگم که ببخشید که زیاد فعالیت نداشتم،نزدیک تابستونه و تو تابستون قراره رمان جدید بنویسم:) البته امتحانات ترم هنوز تموم نشده:| و بعد امتحانات شروع میکنم البته این آخری ها به خاطر حمایت کمتون زیاد حوصله نوشتن فصل جدید رمانو نداشتم< ببینیم تو تابستون چی میشه<

NegarMojiri
۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۱۱

نوزدهمین بهار را خواهم دید...؟

asma
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۹

خدایا بهشت پیشکش لبخندهایت... من تو را فقط بخاطره خودت می خواهم♡

tir
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۱۰

دانستانهای قشنگ از یه قسمتی به بعد قشنگ میشن. همیشه تا آخر فصل ها بخون

NegarMojiri
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۴

دلم می‌خواد بنویسم اما دستم به قلم نمی‌ره... حتی دیگه نمی‌تونم احوال خودمو به‌عنوان یه فصل جدید همان پروانه توی ظرف مربا... توصیف کنم... اما باید سعی کنم می‌دونم. می‌دونم که نوشتنه که شاید بتونه یکم کمکم کنه:))

tir
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۲۸

من تازه کارم لطفا ازم حمایت کنین

tir
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۰۷

برای امتحانات ممکنه فقط پنجشنبه ها فصل بعدی داستان پخش بشه ممکنه و حتمی نیست ممکنه وسط هفته هم انتشار بشه

naserslmani1356
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۳۵

لطفا دنبال کنید مارو

Maddy
۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۲۴

سلام به همگی من مدی هستم (یعنی پسر دیوونه ) اولین داستان دوفصلی خودمو که به نظرم فصل اولش جالب بود رو منتشر کردم. اگه نخوندین حتما بخونینش.در ضمن دارم روی یک کتاب دیگه هم درباره ی یک گروه فضانورد کار می کنم ولی به دلیل مدرسه سرم خیلی شلوغه ولی توی این چند روز تعطیلی حتما یک یا دو فصلی می زارم .خب فعلا خداحافظ.

mahsagolami431
۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۵۸

سلام به عزیزان لطفامنوهمراهی کنین .اززندگی واقعی خودم میخواهم بگویم بدون تخیل

Writer_crow
۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۹

از اونجا که امتحان های ترم و تیزهوشان و ورودی‌م نزدیکن ممکنه کمتر وقت کنم بنویسم، ولی بعد از امتحانات دوباره بیشتر می نویسم و فصل های جدید رمان رو آپلود می کنم :)

NegarMojiri
۱۴ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۴۲

سال نوتون با تاخیر مبارک:) دعا کنین برام...

NegarMojiri
۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۱۷

توی خوابگاهم و روزای عجیب غریبی رو دارم می‌گذرونم... اما به هرحال همچنان سعی می‌کنم بنویسم... همان پروانه بروز می‌شه و داستان‌های کوتاه دیگه هم احتمالا بیان. البته یکم ناراحتم:(( فیدبک زیادی نگرفتم از داستان کوتاه قبلیم:(( یکم کامنت بذارین انرژی بگیرم خب:)

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.