لونا : خشم الکساندر ویلیامز
0
10
0
2
خدمت کاران بعد از گذشت چهار هفته به امارت بازگشتند
آنها از بازگشت ارباب بی خبر بودند .
وقتی با چهره ی خشمگین ارباب رو به رو شدند حرفی برای گفتن نداشتند
-سل... ام ارباب...
اما ارباب الکساندر ویلیامز تمامی فکر و ذکرش پیش این مدت تنها بودن الساندرا میلر همسرش و فرزند تازه به دنیا آمده اش بود که در مدت نبودش چقدر برایشان سخت گذشته ...
و دلش میخواست که تمام خشم خود را با فرستادن تمام خدمتگذاران و محافظانش به بردگی اجباری در مزرعه و استخدام خدمتگذان و محافظان جدید به کاخ خود خالی کند ...
...
در این دو روزی که گذشت ارباب الکساندر با قضاوتی بی رحمانه و بی هیچ رحمی تمامی محافظان و خدمتکاران زن و مرد خود را به بردگی اجباری برای امپراطوری فرستاد ...
و کارگذار امپراطور وقتی این خدمتگذاران کاخ ویلیامز را برای بردگی اجباری برای امپراطوری از طرف ارباب الکساندر فرستاده شده بود را دید خوشحال شد و چندین محافظ و خدمتکار خِبره و کار بلدو با تجربه را به عنوان تشکر و پاداش برای ارباب الکساندر به کاخ ویلیامز فرستاد ...
و بعد از این اتفاق تازه خبر به دنیا امدن لونا فرزند ارباب زاده تاجر بزرگ قاره اروپا الکساندر ویلیامز در کل انگیلیس پیچید .
و مایه خوشحالی اشراف و ثروتمندان بزرگ انگیلیس که صاحب پسری بزرگ بودند شد .