پژواک مرگ

پژواک مرگ

M_Sadat نویسنده : M_Sadat در حال تایپ

داستان های مشابه

#خلاصه داستان درباره دختری به اسم دریا هست و به یه شهر دیگه ...

آتوسایک دختر۱۸ساله کنکوری است که بنابه اصرارپدرومادرش ...

داستان یک شخص عادی که شیرینی دوست دارد و به درون رویایش کشیده ...

چرا نمیگی کی هستی؟ تالار مهمان قصر سال هاست که ازبین رفته. بعد از مرگ پادشاه همه چیز توی سالسکی عوض شده......
صدای جیر جیر کرکنندهٔ چنگناله ها و بلافاصله صدای جیغ حیواناتی که در حیاط قصر روانه شده بودند طنین انداز شد و رهام را از ادامه ی حرفش باز داشت...
چنگاله ها پرندگان وحشی و درنده ای بودند که همراه نوای کریحشان رعب و وحشت را از کیلومتر ها فاصله در دل هر موجود زنده ای، زنده میکردند. شنیده شدن صدای چنگاله حاکی از شکست بود، حاکی از نا امیدی تنها امید مردم «فالکی»*.
ژانرها: تخیلی / داستان تاریخی / ماجراجویی / معمایی
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.