آیسانی که خود را از پوششی شاد و خوشحال پوشانده اما او در دلش غوغا و ناراحتی هست
آیسان مستقل و تنها با ارث و میراث پدرش زندگی می کنه
کل فکرش مشغول به انتقامی که میخواد بگیره هست
بعد از اتمام دانشگاهش دنبال کار میگرده
در شرکت پسر آقا رستگار استخدام میشه
برای او اتفاق ها تلخ و ناخوشایند پیش میاد ......ـ