یقه های ماتیکی

یقه های ماتیکی

A_T_Fereidoon نویسنده : A_T_Fereidoon در حال تایپ

داستان های مشابه

خاطراتی که از کودکی به جا می مانند همه مانند عکس های یک آلبوم ...

مکالمه ای کوتاه بین رهبر جبهه مقاومت انسان ها و رهبر دِرُوید ...

امان از قلب هایی که از چشم معشوق پنهان می شوند... و افسوس از ...

ما هر کجا که میرویم، ردی از خویش باقی میگذاریم و به طبع آن ‌ رد هایی هم روی ما می ماند. گاهی این رد ها شل و نازک هستند و باد زودی با خود می بردشان، گاهی هم آنقدر عمیق و سفت به ما می‌چسبند که هزار تندباد و گردباد هم نمی تواند انها را بکند و ببرد. اینها همان تکه های چسبیده یا کنده شده از ما هستند که ما آنها را شبیه چین و چروک صورت در آینه می بینیم.
ژانرها: داستان کوتاه / درام
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.