هیچکس برای کلاغ ها خورده نان نمیریزد(راهی به میانه جنگل)

هیچکس برای کلاغ ها خورده نان نمیریزد(راهی به میانه جنگل)

Mehrdad نویسنده : Mehrdad تمام شده

داستان های مشابه

... اتفاقات ترس‌آور و تکان‌دهنده‌ای در مقابل دیدگان پسرجوان ...

پشت پیانوی کلاسیک قهوه ای رنگ کافه مینشیند ، آوازی را سر ...

داستانی برای سرگرمی

میدانی سالها سفر کرده ام ، سالها پرواز کرده ام...
حال که به خانه رسیده ام ، خبری از خانواده ام نیست
این درخت را بخاطر می آورم...
آن مغازه خیاطی را میشناسم ، پدر خورخه...
نمیدام چطور اما می‌شناسمش ، خیلی شکسته شده
موهایش کاملا سپید شده اما باز هم میشناسمش
بعد از مرگ همسر آقای ...آقای...
اسمش را بیاد ندارم ، خیابان پایینی مسافر خانه دارد
بعد مرگ همسر صاحب مسافر خانه دیگر نمیخندید!
بگذار برگردد ، اخمش را میبینی...سالهاست نخندیده
ژانرها: داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.