شیدا و شمس... شاعرانههایی برای شیدا
0
32
0
1
۱.
شیدا... شیدای سماعگر، آماده باش!... هنگامهی ملاقات با اوست!... آماده باش برای آغاز سماعهای بیپایانت!...
.......
۲.
شیدا... باور کن که قصهی شمس و مولانا تکرار میشود در عمق شهود تو!... در صدای عشق!... در نور!...
........
۳.
شیدا... گاهی قصهها حقیقت میشوند!... گوش کن به قصهی خودت، وقتی که روحت حلول میکند در نقش جادویی سماع!...
........
۴.
شیدا... گلهای آفتابگردان را ببین چگونه به خورشید عاشقند!... و نگاه کن به آن درخت عاشق که میوهاش خورشید است!...
........
۵.
شیدا... سماع کن... صدای دف و تنبور میآید!... سماع کن!... اینجا درختها نوازندگان روح توأند!... سماع کن!...
........
۶.
شیدا... اکنون کجایی؟!... او کجاست؟!... هر جا که هستی او را به یاد بیاور!... تو سماع کردی!... سماعت را به یاد بیاور!... او را به یاد بیاور!
........
این شاعرانهها خطاب به شیدا نوشته شدهاند که یکی از شخصیتهای اصلی داستان «شیدا و شمس» است. این شاعرانهها با اتفاقات زندگی شیدا ارتباط دارند. و برای درک کامل آنها لازم است که ماجرای «شیدا و شمس» را از مجموعه داستان «شیدا و شمس» بخوانید. دربارهی این کتاب در قسمت خلاصهی داستان توضیح دادهام.
.........
نویسنده: شبنم حکیم هاشمی
جدیدترین تاپیک ها:
یه سوال
shmsyfatmh032
|
۷ مرداد ۱۴۰۳