زندگی اجباری

زندگی اجباری

melikalashgari457 نویسنده : melikalashgari457 در حال تایپ

داستان های مشابه

باز هم دلتنگی و عذاب های شبانه...این شروع یک داستان عاشقانه ...

روایت زندگی یه دانشجو و یه استاد که فرشته های عشق، طناب سرنوشتشون ...

عشقی بوده که همه سرش قسم میخوردن دختر و پسری که مدت ها با ...

کیمیا دختر ۱۶ ساله ای بود که در خانه ی اربابش کار میکرد تا پول در بیاورد و بتواند خانه ای برای خود بخرد البته فکر نکنم با ان حقوق کنم بتواتد کاری کند
یک روز که ارباب به همه ی خدمتکاران مرخصی ی روزه داده بود به کیمیا... .
ژانرها: عاشقانه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.