دلنوشته

دلنوشته

sanazgolami46 نویسنده : sanazgolami46 تمام شده

داستان های مشابه

...کوچیک بودم. خیلییی کوچیک! اونقدری که هر حرفی مامانم بهم ...

االان دیگه خوبم...از هیچی نمیترسم! اون فقط میخواست بازی کنه! ...

در جستجوی خوشبختی ...

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.