نه نگاه پر مهر مادر و نه آغوش گرم پدر این دوتا و تا وقتی نداشته ...
قرنطیهای خشک و خالی... خیابانی سرد و ذهنی بازمانده در میانهی ...
امیر پسر مغروری که از دختر ها خوشش نمیاد و به اصرار دوستش ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.