درباره mohi752520

  little teacher
  رشت
  20 ساله
  تاریخ عضویت: ۲۳ شهریور ۱۴۰۴

آخرین پیام

mohi752520 پیامی تاکنون اضافه نکرده است.

داستان های mohi752520

1 داستان منتشر شده
روز بارانی من 0 تمام شده

روز بارانی من

۲۳ شهریور ۱۴۰۴

به صفحه نگاه میکنم تا قبل این میدانستم چه بنویسم ، چگونه شروع کنم وبا نقطه ای به پایان برسانم اما حال که قرار است شروع کنم ذهنم خالی از هر کلمه ای شده است . من در لحظه بداهی خواهم گفت که ممکن است هیچ ادبیاتی آن را قبول نکند اما از دل خواهم نوشت ........... امروز مثل هروز در پلنر روزانه ام کار های روزانه ام را وارد کردم و شروع به انجام دادن کردم کتابم را خواندم ، زبانم را کار کردم و منتظرم ظهر بشود تا کلاس ریاضی ام را بروم . به راستی بارانی میبارد که دلت می خواهد خودت را باتخت چفت کنی و از بغل پتو جدا نشویی . من سعی میکنم در زندگی مورد تایید و مورد قبول افراد زندگی ام باشم و مرا دوست داشته باشند اگر بخواهم با خودم رو راست باشم نصف آن بخاطر ترس است من میترسم که سرم داد بزنند تحقریم کنند و بارها من را مسخره کنند آری به ظاهر من دختر قوی هستم و کاملا درسنی که هستم آدم مستقلی دیده میشوم با توجه به شرایطم اما در دل خودم من آدم ضعیفی هستم که نشخوار فکری آن را رفیق قدیمی اش صدا میکند و استرس رفیق فاب او است سیسی من نیز غمی است که از من جدا نمیشود. همین الا که دارم مینویسم به حدی یاد خواهرم می افتم که غلط املایی مرا میگیرد که گمونم بیشتر باعث عدم تمرکزم شود .اگر این هارا نشر میدهم فقط بخاطر این است که بدانم تنها نیستم ، من درسن 19 سالگی میدانم که چون اجازه بیرون رفتن با دوستانم را نداشتم در نتیجه دوستانم را از دست داده ام میدانم اگر رو به روی عقاید پدرم به ایستم ممکن است گوشی ام را بگیرد و دیگر نگذارد من به کارم برسم بهرحال خیلی از کار هایی که به لطف خدا شامل حال من شده است در زندگی قفل بود برای مثال تدریس ...

0 0
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.