عنوان

مدل مغرورم : عنوان

نویسنده: hastiamm_1388

آماده ای؟
یکم لبخند
موهاتو بزن کنار
اوکی خوبه خوبه همینطوری وایسا
(چیلیک)
وارنا همنطور جس های چرتو پرت 
میگفتو من انجام میدادم
هی ب فارسی فوشش میدادم ک
خوشبختانه نمیفهمید چی میگم
با صدای زنگ گوشیم دس از 
جس گرفتن برداشتمو گوشیو جواب دادم ک رویا با جیغ جیغ شروع کرد
زر‌‌زدن 
واای سلداا خیلیی خوشالمم
بلاخرههه بعد کلی خرخونی تونسمم من اون بورسیهه رو ببرمم باورت میشههه بلاخرههه میام پیشت

لبخندکمرنگی رو لبم نشست 
بلاخره بعد از ۸ سال تنها رفیقمو 
میدیدم

هووییی اونجایی؟؟

_اینجام.خوبه خوشال شدمم
خاله نسرین میزاره تو بیای اینجا؟

رویا_ارههه باو پس چی فک کردی
کلیم خوشال شد ولی بعدش کلی 
گریهو زاری راه انداخت
وقتیم گفتم رفیقم اونجاس 
بیشتر مشکوک شد بیچاره فک‌میکنه میخام با رلم جیم شم‌ اوبر  نمیدونه ک من از این شانس مانسا ندارمم
همونطور ک یپشت حرف میزد بطریه ابو از رو میز بر‌داشتم‌ یه‌سر سرکشیدم با این حال حالم بهتر از همیشه بود خوشحال بودم اما دست خودم نبود خوشحالیم فقد در حد‌زدن یه لبخند بود.

_کی میای؟

واسه سه شنبه پرواز دارم

_خوبه پس سه روز دیگ میبینمت

میبینمتت عشقممم بوث بااایی
و زارت گوشیو قط کرد بدبخ‌ت نمیدونه از ذوقش چیکار‌کنه
کیفمو برداشتمو رو ب وارنا ب زبان
خدشون گفتم ک میرم خونه....












دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.