دفتر عشق : عشق

نویسنده: Zara_XAL

نمیدانم ! نمیدانم ! 

کی در دلم لانه کردی ؟ 

چگونه توانستی سد قلبم را بشکنی و وارد شوی ؟ 

ولی هر کاری کردی ، دلم را بد ربودی
 

جانان من ! 

ای آشنا ترین ناآشنا برای من ! 
ای عشق روز های غربت و تنهایی من ! 
ای که بی تو دلم از همه کس بریده! 

بیا و مرحمی شو بر قلب زخمی من 

بیا و هم سفرم شو در این جاده تاریک 

بیا و قلب ذغالی ام را با آتش عشقت روشن کن 

بیا که بی تو جهانم تیره و تار ست 

بیا که بی تو رفیق روز هایم جام شراب ست 


:)....................................................

《 بروید ای حرفیان بِکشید یار مارا 

به من آورید آخر صنم گریزپا را 》



دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.