رمان کفتر باز

رمان کفتر باز

pichakmh نویسنده : pichakmh در حال تایپ

داستان های مشابه

"من دوست دارم.. یعنی ازت خوشم میاد" لبخندی روی لبهاش نشست ...

ویالونت را هربار در دست گرفتم و نُت هایی که تو نواختی را ...

خودتم خوب میدونی که مسخرم میکنن وقتی تو میای مدرسمون؛ بفهم ...

بابام حاجی بود ، اما من شدم دختر ناخلف ! هجده سالم که بود ، عاشق کفتر باز محلمون شدم و ازش خاستگاری کردم ...!
ژانرها: عاشقانه
تعداد فصل ها: 0 قسمت
    فصل ها

    فصلی تاکنون اضافه نشده است.

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.