دین (Dean) از سن 4 سالگی اش با سختی ها و مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کرده است . پدر و مادرش او را در هنگام نوزادی رها کردند و او را به پرورشگاه سپردند . دین در سن 4 سالگی از پرورشگاه فرار می کند و در خیابان های نیویورک زندگی می کند . او در سن 13 سالگی در تیمارستان بستری می شود و 3 سال در آنجا می ماند تا اینکه روزی دختری به آن جا می آید و در اتاق کناری او بستری می شود . دین بدون اینکه بداند عواقب وحشتناک کارش چیست با آن دختر ارتباط بر قرار می کند و همچنین می فهمد که انسان معمولی نیست اما اتفاق ها شروع به افتادن می کنند......