پیرمرد روی صندلی چوبی اش نشسته بود نگاهی به شومینه انداخت ...
او زیباترین واقعهی زندگی من بود... و چقدر حیف که مدتش کوتاه ...
عاشقانه ای در میان جنگ ...
فصلی تاکنون اضافه نشده است.
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.