ما و کرونا

ما و کرونا

hasti1389salehi7329 نویسنده : hasti1389salehi7329 در حال تایپ

داستان های مشابه

پیرمرد روی صندلی چوبی اش نشسته بود نگاهی به شومینه انداخت ...

او زیباترین واقعه‌ی زندگی من بود... و چقدر حیف که مدتش کوتاه ...

عاشقانه ای در میان جنگ ...

کرونا همه چیز را تغییر داد.مثلا شیوه ی دید و بازدیدمان را.من دلم برای روبوسی های عید تنگ شده است.دلم برای بغل کردن مادربزرگ تنگ شده است.....
ژانرها: داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 0 قسمت
    فصل ها

    فصلی تاکنون اضافه نشده است.

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.